منتظر تعجب كروش باشيم
حضور چند ماهه كارلوس كروش در تهران قبل از بازي با اندونزي هم مثل حضور تمام مربيان خارجي بود كه سالهاي گذشته در ايران حضور داشتند. روزهايي كه انتقادهاي درست و نادرست از هر طرف به سوي اين مربيان روانه ميشد، روزهايي كه آنها سيبل بودند و انتقادها تيري كه كمكم موفقيتهاي احتمالي آنها را ميدريد اما يك تفاوت عمده بين اين دو زمان وجود داشت، تفاوتي كه آشكارا تفاوتهاي شخصيتي و مديريتي اين سرمربي پرتغالي تيم ملي را نشان ميداد. هرگاه صحبت از انتقاد مربيان از او به ميان آمد بدون تغيير لحن صحبت و صداي خود، فقط به اين گفته بسنده كرد: «من درباره همكاران خود صحبت نميكنم و اگر حرفي داشته باشم به خود آنها ميگويم و اگر آنها هم با من كاري دارند، ميتوانند با من تماس بگيرند.» كروش با اين حرف خود تمام حواشي را از تيم ملي دور كرد. البته سرمربي تيم ملي در تمام موارد اينطور برخورد كرد و درحالي كه از امكانات موجود بسيار ناراضي بود و از اين موضوع رنج ميبرد، تلاش كرد انتقاداتش از وضع موجود طوري نباشد كه حاشيه درست كند، بلكه بهترين راه را براي بيان مشكلات جست و آنها را حل كرد. او قبل از رفتن به مرخصي نسبتا طولاني خود مصاحبهاي كرد و تمام حواشي اطراف تيم ملي را جمع كرد اما اكنون در غيبت او اتفاقاتي رخ ميدهد كه انگار نهتنها هيچ كس اراده و قصدي براي برطرف كردن آن ندارد و بلكه عدهاي با برخوردهاي نسنجيده، آب به آسياب بدخواهان تيم ملي و البته كروش ميريزند. بهطور حتم زماني كه كروش به ايران بازگردد از اتفاقات زمان غيبتش تعجب خواهد كرد. حواشي كه براي بازيهاي تداركاتي تيم ملي بهوجود آمد و هر كس اظهار نظري كرد. چيزهايي كه درباره نيامدن او به ايران و عدم ادامه همكاري او با تيم ملي گفته شد و هيچ كس جواب درستي براي اين شايعات نداشت و در حقيقت هيچكس نتوانست مديريت درستي درباره اين حواشي داشته باشد. هيچكس جواب درست و شفافي براي عدم پرداخت حق و حقوق كروش نداشت، كسي نتوانست بگويد كه چرا كروش بعد از اين همه زحمت براي تيم ملي سر از منچستر و ساندرلند درآورد. فدراسيونيها قول پيگيري دادند اما خيلي زود فراموش كردند كه چه كسي خبر پيوستن كروش به ساندرلند را مخابره كرده است.
حواشي كه در طول اين هفتهها و ماهها جمع ميشود و قطعا در مواقع حساس وضعيت تيم را بحراني ميكند. تصور كنيد اگر كروش در ايران بود باز هم اين همه سوال بيجواب ميماند؟ آيا درباره بازيهاي تداركاتي تيم ملي هر كسي ميتوانست اظهار نظري داشته باشد؟ كارلوس كروش البته موارد ديگري هم براي تعجب كردن دارد، چيزهايي كه قطعا در نوع نگاه او به مسوولان كنار تيم تاثيرگذار خواهد بود. مساله استعفاي ترابيان و حرف و حديثهايي كه بعدها درباره او به وجود آمد نيز يكي از چيزهايي خواهد بود كه اين مرد پرتغالي را هاج و واج در جاي خود ميخكوب خواهد كرد. اينكه نزديكترين فرد به او، او را همهكاره تيم ملي خوانده و از او انتظار داشته كارهاي مديريتي تيم را به او بسپارد يا گفته كه او با مسوولان فدراسيون پرتغال هم مشكل داشته، مساله قابل هضمي براي كروش نخواهد بود. تعجب سرمربي تيم ملي به اينجا هم ختم نميشود؛ اتفاقات زيادي است كه از حوصله اين مجال خارج است. اما شايد بتوان در كنار موارد ذكر شده، اتفاقات فدراسيون فوتبال و قضيه رايگيري مجمع و انتخاب دوباره رييس فدراسيون فوتبال را هم جلوي چشمان او گذاشت و بعد منتظر عكسالعمل او بود. با اين اوصاف شايد كروش بعد از حضورش در ايران يك هفتهاي براي تجزيه و تحليل اين مسائل وقت لازم داشته باشد و شايد او هم به نتيجهاي نرسد، مثل تمام وقتهايي كه ما از تكرار اين مكررات به جايي و نتيجهاي نرسيديم و هيچ وقت عبرتي از آنها هم نگرفتيم.